منُ زندگی کوفتیم |
||
هر وقت دلت گرفت برو قرآن رو باز کن و با خدا حرف بزنو وببین چه زیبا خداجوابتومیده درد دل با خدا گفتم : خدایا خسته ام دیگه امیدی ندارم ، از بیکاری و از دست آدما ، از دست شیطان و گناهام خدا گفت : لَا تَقنَطوا مِن رَحمهِ الله - از رحمتم نا امید نشو ( زمر / 53 ) گفتم : هیشکی نمی دونه تو دلم چی میگذره ؟ خدا گفت : إنَّ الله یَحُولُ بَینَ المَرء وَ قَلبه- من حائل هستم بین انسان و قلبش ( ق/16 ) گفتم : همه فراموشم کردن تو هم منو فراموش کردی ؟؟ خدا گفت : فاذکرونی أذکرکم – یاد کنید تا یاد کنم شمارو ( بقره / 152 ) گفتم : گفتی بهم صبرکن آخه تا کی باید صبر کنم ؟؟ خدا گفت : و ما یُدریک لَعَل الساعه تَکونُ قَریبا - تو چی می دونی شاید موعدش نزدیک باشه ( احزاب / 63 ) گفتم : تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچیک خیلی دوره ! تا اون موقع چیکار کنم ؟ خدا گفت : واتبع ما یوحی إلیک و اصبر حتی یحکم الله – کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا حکم کنم ( یونس / 109 ) گفتم : خدای من ! تو خدایی و صبور ! چراهرچی ازت میخوام بهم نمیدی؟ خدا گفت : عسی أن تحبوا شیئا و هو شر لکم – شاید چیزی که تو دوست داری ، به صلاحت نباشه ( بقره / 216 ) گفتم : تو نسبت به کیا مهربونی ؟ چون میدونم خیلی مهربونی . خدا گفت : إن الله بالناس لرئوف رحیم – من نسبت به همه مردم مهربونم ( بقره / 143 ) گفتم : دلم بدجور گرفته و نمیدونم شاد باشم ! به چی شاد باشم توی این دنیای بد ؟ خدا گفت : بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا - باید به فضل و رحمت من شاد باشی ( یونس / 58 ) گفتم : اصلاً بیخیال دنیامیخوام فقط بخودت توکل کنم و شاد باشم . خدا گفت : إن الله یحب المتوکلین - من ، اونایی رو که توکل میکنن ، خیلی دوست دارم ( آل عمران / 159 ) گفتم : بعضی از این آدما فقط تو رو به زبون عبادت می کنن ، نظرت راجع به اونا چیه ؟ خدا گفت : بعضی از مردم ، منو فقط به زبون عبادت می کنن ؛ اگر خیری بهشون برسه ، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن ، روی گردان میشن ، خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن ( حج / 11 ) دیگه چیزی برای گفتن با خدا نداشتم گفتم : چقدر احساس تنهایی میکنم ! چقدر از من دوری ؟ خدا گفت : فانی قریب– یقیناً من نزدیکتم ( بقره / 186 ) گفتم : تو همیشه نزدیکی این منم که دورم ، چطوری تو رو یادکنم ؟ خدا گفت : واذکر ربک فی نفسک تضرعا ... – صبح و شب ، منو پیش خودت ، با خوف و تضرع و با صدای آهسته یاد کن ( اعراف / 205 ) سکــــوت کردم و خدا گفت : ألا تحبون أن یغفر الله لکم - دوست ندارید من ببخشمتون ؟؟ ( هود / 90 ) گفتم : معلومه که دوست دارم منو ببخشی . چکار باید بکنم ؟ خدا گفت : واستغفرو ربکم ثم توبو إلیه - پس از من بخواه ببخشمت و بعد توبه کن ( هود / 90 ) گفتم : با این همه گناه ... آخه چیکار میتونم بکنم ؟ توبه منو قبول میکنی ؟ خدا گفت : ألم یعلموا أن الله هو یقبل التوبه عن عباده - مگه نمیدونید من توبه رو از بنده هام قبول میکنم و یقیناً منم که بسیار توبه پذیرومهربانم ( توبه / 104 ) گفتم : با این همه گناه ، برای کدوم گناهم توبه کنم ؟ این همه گناه رو کی میبخشه ؟؟ خدا گفت : إن الله یغفر الذنوب جمیعاً – من همه گناه ها رو میبخشم ( زمر / 53 ) گفتم : یعنی بازم بیام ؟ بازم منو میبخشی ؟ خدا گفت : و من یغفر الذنوب إلا الله – به جز من کیه که گناه ها رو میبخشه ؟ ( آل عمران / 135 ) مونده بودم چی بگم توی دلم سوال داشتم که چرا بعضی از بنده ها الان دنبال همه چیز هستند جز خدا که خدا گفت : ألیس الله بکاف عبده ؟ آیا من برای بنده هام ( در همه امور ) کافی نیستم ؟ ( زمر / 36 ) گفتم : در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم ؟ خدا گفت : ای مومنین ! من را بسیار یاد کنید و صبح و شام تسبیحم گویید . من با فرشتگانم بر شما درود می فرستم تا شما را از تاریکی ها بسوی نور بیرون آورم ، و من نسبت به مومنان مهربانم ( احزاب / 41-43 )
نظرات شما عزیزان: حالی که پریشان است ! احتیاج به آرامش دارد ؛ نه سرزنش .... کاش می فهمیدند برچسبها:
+
تاریخ | سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 13:45 نویسنده | مرمـر
|